داشبورد مدیریت
ابزاری است که برای ارائه تمام KPIهای مدیریتی مهم در یک مکان واحد، به اشتراک گذاشتن بینش با مدیران سطوح مختلف به روشی کارآمد، و توانمندسازی مدیریت برای تصمیمگیری سریع و مبتنی بر دادهها بر اساس آخرین اطلاعات استفاده میشود.
داشبورد KPI مدیریت
داشبوردهای مدیریتی به این دلیل مفید هستند که فرآیندهای تصمیم گیری استراتژیک که نیاز به خلاصه کردن داده های اغلب پیچیده و تبدیل آنها به بینش ها و گزارش های عملی دارند را می توان به راحتی با استفاده از یک نرم افزار گزارش دهی داشبورد انجام داد که مدیران عامل را قادر می سازد تا عملکرد کسب و کار را در معیارهای اصلی با داده های واقعی و زمان واقعی مشاهده کنند. اطلاعات بهدستآمده، مدیران سطح بالا را قادر میسازد تا تصویر روشنی از سازمان خود داشته باشند، فرصتهای تجاری را شناسایی کنند، تعیین کنند که چه نوع بهبودهای مدیریت KPI مورد نیاز است، و در نتیجه، درآمد و سود بیشتری ایجاد کنند.
یکی از مهم ترین شاخص های کلیدی عملکرد برای هر مدیر، درآمد واقعی ایجاد شده در یک دوره معین، در مقایسه با درآمد هدف شرکت و همچنین نمای کلی از نحوه رشد درآمد در ماه های گذشته است. همانطور که در اولین الگوی داشبورد مدیریتی ما مشاهده می شود، تجسم های ساده و قابل فهمی وجود دارد که درآمد واقعی را در مقابل درآمد هدف مرتبط می کند. این اطلاعات به صورت عددی برای یک تصویر موثر و جامع از عملیات شما ارائه شده است. برای بیشتر شاخصهای درآمد، درآمد خالص بدون احتساب مالیات بر ارزش افزوده از مشتریان استفاده میشود. اغلب، مقایسه درآمد در یک دوره معین با دوره مشابه سال قبل، نشانه خوبی از چگونگی توسعه کسب و کار ارائه می دهد. به همین دلیل است که داشبورد KPI مدیریتی ما در بالا یک نمایش از درآمد در مقایسه با سال قبل برای نظارت مؤثرتر بر کسب و کار ارائه می دهد. بدیهی است که یک کسب و کار موفق باید اهداف درآمدی هدف خود را برآورده کند، با این حال، تجسم های زمان واقعی در این داشبورد مدیریتی برای نظارت دائمی بر وضعیت شما و رسیدگی به هرگونه اختلاف حیاتی است. با تهیه یک گزارش مدیریت جامع، این معیارها را می توان به راحتی با آلارم های هوشمند اجرا کرد که در صورت بروز مشکل به شما اطلاع می دهند.
ما به میانگین درآمد به ازای هر مشتری ادامه میدهیم که اطلاعاتی درباره موفقیت فعالیتهای فروش متقابل و ارزش کلی محصول یا خدمات برای مشتری ایجاد میکند. همچنین، قیمت گذاری تأثیر عمده ای بر این معیار دارد. میانگین درآمد هر مشتری مستقیماً به ارزش طول عمر مشتری (CLV) مرتبط است، که یک معیار مهم برای سرمایه گذاران و موفقیت کلی مدل کسب و کار است. محاسبه مناسب ارزش طول عمر مشتری شامل تمام درآمدهای آتی منهای هزینه تولید این درآمدها، با در نظر گرفتن افزایش فروش و ریزش مشتری، با نرخ بهره تعریف شده تنزیل می شود.
در پایین تجسمی از هزینه جذب مشتری (CAC) را میبینید. این KPI شامل تمام هزینههای بازاریابی و فروش است که در طول فرآیند کسب رخ داده است و اساساً میانگین هزینه به دست آوردن یک مشتری جدید را نشان میدهد. CAC یک رقم بسیار مهم دیگر برای سرمایه گذاران است. در ترکیب با CLV، نشان می دهد که آیا یک مدل کسب و کار مفید است یا خیر. یک قانون حتمی این است که CLV باید بالاتر از هزینه برنده شدن یک مشتری باشد، زیرا اگر پول بیشتری برای به دست آوردن مشتریان جدید سرمایه گذاری شود تا حمایت آنها، ارزش تلاش را ندارد و تلاش های تجاری شما بهتر در جاهای دیگر استفاده می شود.
داشبورد مدیریت روابط با سرمایه گذار
برای اکثر مدیران، نه تنها پیگیری KPI های عملیاتی شرکت مهم است، بلکه محاسبه و ارتباط معیارهای سطح بالا در مورد وضعیت کلی شرکت نیز مهم است. این اطلاعات برای پیگیری آنها ضروری است زیرا سرمایه گذاران کلیدی ممکن است موفقیت یک شرکت را ایجاد یا شکست دهند. این نمونه داشبورد مدیریتی، داشبورد روابط با سرمایهگذار، ارقام کلیدی انتخاب شدهای را نشان میدهد که یک سهامدار قبل از اینکه به معیارهای عملیاتی نگاهی بیندازد، علاقهمند است. بازده دارایی ها، بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، قیمت سهام، نسبت قیمت به درآمد و نسبت سرمایه در گردش را نشان می دهد. هر یک از این معیارها به نوع خود حیاتی است و اگر این اقدامات تحت کنترل نباشد، هیچ شانسی برای جلب علاقه سرمایه گذار وجود نخواهد داشت. بیایید نگاهی دقیق تر به آنها بیندازیم.
برای مثال، بازده دارایی ها (ROA)، با نشان دادن نسبت بین پول به دست آمده و دارایی ها، میزان کارآمدی دارایی های شرکت برای تولید سود را اندازه گیری می کند. همچنین به عنوان یک شاخص مهم برای مقایسه میزان کارآمدی استفاده از منابع موجود در مقایسه با سایر شرکتهای صنعت خود و نحوه تغییر ROA شما در طول زمان عمل میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) نشان می دهد که چقدر سود با سرمایه گذاری سهامداران خود ایجاد می کنید. این رقم کلیدی دیگری برای گزارش به سرمایه گذاران بالقوه و جدید است و همچنین اغلب برای مقاصد معیار استفاده می شود. ROE بالا در تضمین سرمایهگذاران آینده که دغدغه اصلی آنها یافتن بهترین و مطمئنترین بازده سرمایهگذاریهایشان است، بسیار ارزشمند است.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام مستقیماً ROA را به ROE متصل می کند. هر چه شرکت بدهی بیشتری داشته باشد، حقوق صاحبان سهام در مقایسه با کل دارایی های موجود کمتر است و در نتیجه ROE در مقایسه با ROA بالاتر است. با استفاده از الگوی داشبورد مدیریتی ما برای روابط سرمایه گذار، این اطلاعات در دسترس شماست و به شما این امکان را می دهد که یک قدم جلوتر از رقبا بمانید، تنظیمات را در زمان واقعی انجام دهید و برای هر گونه احتمالی آماده شوید.
نسبت قیمت به درآمد (P/E) شاخص خوبی برای ارزیابی یک شرکت با اندازهگیری قیمت سهام فعلی آن نسبت به سود هر سهم (EPS) است. نسبت P/E برای ارزیابی اینکه آیا ارزش یک سهم بالاتر یا کمتر از میانگین صنعت یا سهام رقبا است استفاده می شود.
احتمالاً مهمترین و مورد توجه ترین عدد برای سرمایه گذاران، قیمت سهم است. هرچه افزایش قیمت سهام بیشتر باشد، سهامداران شما از قبل با سرمایه گذاری در شرکت شما پول بیشتری به دست آورده اند. نظارت بر قیمت سهام اولین خط مقدم در امور مالی است و نشانه تقریباً کاملی از موفقیت یک شرکت است. هر چه قیمت سهام بالاتر باشد، ارزش شرکت بیشتر است. از قیمت سهام خود، در میان سایر معیارها، به عنوان ابزاری برای نظارت بر عملیات تجاری خود و حفظ یک شیوه مدیریت کارآمد بر تجارت در حال رشد خود، یادداشت کنید.
داشبورد مدیریت SAAS
عمده ترین حوزه ای که هر کسب و کار جدی (SaaS) باید روی آنها تمرکز کند، مشتریان، درآمدهای مکرر و هزینه ها هستند. با ادغام تمام دادههای MRR و حساب، هر شرکت SaaS میتواند از معیارهای مهم کسبوکار خود در دادههای گذشته، حال و آینده چشمانداز چشمگیری داشته باشد. این نوع دامنه به مدیران اجازه می دهد تا آگاهی بیش از حد مورد نیاز برای سودآور شدن و ماندن را ایجاد کنند. بیایید نگاهی عمیقتر به داشبورد مدیریت SaaS خود بیندازیم.
بخش اول بر پرداخت به مشتریان، از دست دادن و نرخ ریزش تمرکز دارد. در حالت ایدهآل، میخواهید تعداد مشتریان پرداختکننده را تا حد امکان بالا نگه دارید و نرخ ریزش را تا حد امکان پایین نگه دارید. این داشبورد بر روی اطلاعات ماه گذشته تمرکز دارد، اما برای داشتن چشماندازی واضحتر و دقیقتر، این دادهها را در نمودار خطی تقسیمبندی کردهایم که سال گذشته را توضیح میدهد. می بینید که با گذشت هر ماه تعداد مشتریان از دست رفته کمتر از 10 نفر نگه داشته می شود و میزان پرداخت مشتریان در طول سال به طور پیوسته افزایش می یابد. معیار مطلق نرخ ریزش سالانه (نرخی که مشتریان قرارداد خود را لغو می کنند) 5-7٪ خواهد بود که به نرخ ماهانه تقریباً 0.5٪ ترجمه می شود، اما نکته این است که آن را تا حد امکان کاهش دهید زیرا در ابتدای راه اندازی یک کسب و کار، می تواند بسیار بالاتر باشد. این موضوع در صنعت SaaS نیز مورد بحث سختی قرار گرفته است زیرا اکثر کسب و کارها نرخ ریزش بالاتری دارند. نکته این است که اگر در نرخ ریزش خود جهش هایی مشاهده کردید، آنچه اتفاق افتاده را بررسی کنید و استراتژی های خود را بر اساس آن تنظیم کنید.
توقف بعدی ما درآمد ماهانه مکرر یا MRR است. این مهم ترین بخش برای نظارت بر یک تجارت SaaS است، زیرا شما نیاز دارید (و باید) درآمد ماهانه فزاینده ای ایجاد کنید تا بتوانید رشد کنید. MRR اساساً درآمد قابل پیش بینی یک شرکت را در یک ماه معین اندازه گیری می کند. برای محاسبه MRR استاندارد، باید MRR کل را بر تعداد مشتریان (قراردادها) تقسیم کنید. این فقط یک نمای کلی تقریبی به شما می دهد، اما برای جزئیات بیشتر، باید نگاهی دقیق تر به MRR جدید، MRR خرد شده و توسعه یافته بیندازید تا بتوانید گلوگاه های بتنی را شناسایی کنید. به عنوان مثال، شما به اندازه کافی بالا نمیفروشید، بنابراین باید با یک MRR با گسترش کم مواجه شوید یا اگر مشتریان مهمی را که مسئول مقدار زیادی از MRR شما هستند از دست بدهید، کاهش MRR شما سر به فلک میکشد، حتی اگر به تازگی 3 مشتری را از دست داده باشید. در مجموع. در این نمونه داشبورد مدیریتی، میتوانید تمام این معیارها را در قالب بصری منظمی ببینید و مستقیماً نتیجه بگیرید که شرکت به طور پیوسته در حال رشد است و رشد خالص در سال گذشته 136٪ بوده است. اصلا بد نیست
ما الگوی داشبورد مدیریتی خود را با هزینه های جذب مشتری و میانگین درآمد در هر واحد تکمیل می کنیم. متوسط درآمد هر واحد (ARPU) معادل کل درآمد تقسیم بر میانگین واحدها (مشتریان، کاربران) در یک دوره تعیین شده است. ارزش طول عمر مشتری (CLTV) تعداد دلاری است که انتظار دارید از یک مشتری در طول رابطه خود به دست آورید، منهای هزینه جذب مشتری (CAC). می توانید CLTV را با کاهش CAC افزایش دهید یا ARPU خود را تقویت کنید یا در دنیایی عالی، هر دو را انجام دهید. برای مشاهده کامل دامنه این داشبورد، می توانید آن را در حالت تمام صفحه باز کنید.
داشبورد مدیریت بررسی اجمالی مالی
این داشبورد نمای کلی از KPIهای عملکرد مالی را نشان می دهد که هر مدیر (مالی) باید اندازه گیری کند. الگوی داشبورد مدیریت حاشیه سود ناخالص، نسبت هزینههای عملیاتی (OPEX)، حاشیه سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) و حاشیه سود خالص را برجسته میکند، همچنین درآمد، OPEX و EBIT را در طول زمان نشان میدهد و یک تفکیک عددی از صورت درآمد همراه در کنار معیارهای اساسی مانند رشد درآمد و درآمد، نگاهی به ساختار هزینه و نحوه بهینه سازی آن مهم است. با این اطلاعات در دستان شما، اطمینان از یک برنامه مدیریتی پایدار و حساس به عملیات در کسب و کار شما آسان و موثر است.
بیشتر KPIها در این داشبورد نمونه را می توان بر اساس اطلاعات صورت سود و زیان محاسبه کرد. چند اندازه گیری پایه وجود دارد که برای محاسبه نسبت ها، شاخص ها و افشای اطلاعاتی که در غیر این صورت پنهان می ماند، استفاده می شود. در داشبورد، حاشیه سود ناخالص نشان می دهد که چند سنت از هر دلار به دست آمده پس از محاسبه تمام هزینه های مستقیم مربوط به تولید کالا یا ارائه خدمات باقی می ماند. این نشان می دهد که پس از کسب درآمد و در نظر گرفتن هزینه های لازم برای محصولات یا خدمات، چه مقدار پول در بانک باقی می ماند. این معیار اصلی عملکرد یک شرکت است.
تفریق هزینههای عملیاتی، تقسیمبندی به دستههای غالباً مورد استفاده عمومی و اداری، بازاریابی، فروش و فناوری اطلاعات نشاندهنده EBIT یا سود عملیاتی است. حاشیه EBIT (EBIT/درآمد) یک KPI مهم برای اندازه گیری میزان سودآوری مدل کسب و کار شما است و نشان می دهد که پس از پرداخت تمام هزینه های عملیاتی چه چیزی از درآمد شما باقی می ماند. با استفاده از این قالب داشبورد مدیریتی، دسترسی فوری به نظارت بر نوسانات EBIT و همچنین سایر معیارهای درآمدی خواهید داشت و در نظارت بر موفقیت و سلامت تلاش های تجاری خود لحظه ای از دست ندهید.
حاشیه سود خالص سود شما را پس از کسر تمام هزینه های عملیاتی، استهلاک، بهره و مالیات به عنوان درصدی از کل درآمد اندازه گیری می کند. حاشیه سود خالص، و همچنین حاشیه EBIT، اغلب برای مقایسه عملکرد عملیاتی و کلی یک شرکت در حد متوسط صنعت استفاده می شود.