چکیده حکمرانی هوشمند
توجه به حکمرانی هوشمند، به عنوان یکی از جنبههای کلیدی شهرهای هوشمند، در حال افزایش است، اما درک مفهومی ما از آن هنوز محدود است. این مقاله این شکاف در درک ما را با بررسی مفهوم حکمرانی هوشمند به صورت نظری و تجربی و توسعه یک مدل تحقیقاتی از حکمرانی هوشمند پر میکند. بر اساس یک بررسی سیستماتیک از عناصر تعریف کننده ادبیات، نتایج مورد نظر و استراتژی های اجرایی به عنوان ابعاد کلیدی حکمرانی هوشمند شناسایی می شوند. به صورت استقرایی، دسته بندی های مختلفی را در این متغیرها شناسایی می کنیم. مطالعه ما به مدلی برای تحقیق در مورد استراتژی های پیاده سازی، ترتیبات حکمرانی هوشمند و نتایج حکمرانی هوشمند منجر می شود.
حکمرانی هوشمند
“حکومت هوشمند” در مورد آینده خدمات عمومی است، در مورد کارایی بیشتر، رهبری جامعه، کار تلفن همراه و بهبود مستمر از طریق نوآوری است. حکمرانی هوشمند در مورد استفاده از فناوری برای تسهیل و حمایت از برنامه ریزی و تصمیم گیری بهتر است. این در مورد بهبود فرآیندهای دموکراتیک و تغییر روش های ارائه خدمات عمومی است. این شامل دولت الکترونیک، دستور کار کارآمدی و کار با تلفن همراه می شود. به عنوان مثال: موسسه ملی حکمرانی هوشمند مورد نیاز کشور است
منظور از حکمرانی هوشمند چیست؟
IGI Global حکمرانی هوشمند یا حکمرانی الکترونیکی هوشمند را بهعنوان «استفاده از فناوری و نوآوری برای تسهیل و حمایت از تصمیمگیری و برنامهریزی پیشرفته در نهادهای حاکم» تعریف میکند. اغلب با بهبود فرآیندهای دموکراتیک و تغییر روش های ارائه خدمات عمومی همراه است.
بیشتر بدانید: شهر هوشمند چیست؟ چالش ها و فرصت های آن
مولفه های حکمرانی هوشمند چیست؟
برای این منظور، مؤلفههای اصلی حکمرانی هوشمند را بررسی کردیم که – مطابق با تعریف ما – سازمان دولتی، مشارکت شهروندان (و در نتیجه، همکاری دولت و شهروندان) و استفاده از فناوری است.
مزایای حکمرانی هوشمند چیست؟
ارائه اطلاعات و ارائه خدمات بهتر؛ افزایش شفافیت دولت به منظور کاهش فساد؛ تقویت اعتبار سیاسی و مسئولیت پذیری؛ و ترویج شیوه های دموکراتیک از طریق مشارکت و مشورت عمومی.
به همین دلیل، سه سوال زیر برای هدایت تحقیق ما تدوین شده است:
حکمرانی هوشمند چگونه در ادبیات مفهوم سازی شده است؟
این کاوش منجر به یک تعریف نمی شود، بلکه به یک مرور کلی سیستماتیک از اجزای مختلف حکومت هوشمند منجر می شود. ما ادبیات شهرهای هوشمند را برای شناسایی عناصر تعریفکننده، نتایج مطلوب و استراتژیهای اجرای حکمرانی هوشمند تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
دست اندرکاران شهر هوشمند چگونه حکمرانی هوشمند را تصور می کنند؟
ابعاد مختلف حکمرانی هوشمند به شهرهای هوشمند ارائه میشود تا آنچه را که به عنوان عناصر کلیدی حکمرانی هوشمند میدانند اندازهگیری کنند.
چگونه میتوانیم از مفهومسازیهای موجود در ادبیات و در میان متخصصان برای توسعه مدل جستجوی حکمرانی هوشمند استفاده کنیم؟
عناصر مفهومی از هر دو اکتشاف برای توسعه یک مدل تجدید نظر شده ترکیب میشوند که میتواند مبنایی برای تحقیقات تجربی در حکمرانی هوشمند باشد. هدف کلی این مقاله نظری و تجربی ارائه مبنایی برای تحقیقات دانشگاهی در مورد حکمرانی هوشمند است. تحقیقات بیشتر در مورد نقش حکمرانی در توسعه شهر هوشمند مستلزم درک مفهومی قوی از ابعاد مختلف این مفهوم است. این مقاله با ارائه یک مدل سیستماتیک از حکمرانی هوشمند به ادبیات کمک می کند. به این ترتیب، مبنایی برای تحقیقات تجربی در مورد رابطه بین اشکال حکمرانی شهر هوشمند فراهم میکند.
تحلیل مرور ادبیات حکمرانی هوشمند
برخی از نویسندگان تعاریف صریح ارائه کردند اما بیشتر آنها به طور ضمنی به عناصر تعریف کننده متفاوت اشاره کردند. برخی از نویسندگان به صراحت در مورد حکمرانی هوشمند مطلبی ننوشته اند، اما در زمینه کار در مورد شهرهای هوشمند، به حکمرانی الکترونیک یا حتی به طور کلی حکمرانی اشاره کرده اند. شش عنصر تعریف شده شناسایی شد که جنبه های مختلف حکمرانی را پوشش می دهد و چگونگی کلیدی بودن آنها برای حکمرانی هوشمند را برجسته می کند:
اولین عنصر تعریف شده ای که ما شناسایی کردیم استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICTs) است.
به عنوان مثال، گیفینگر، فرتنر، کرامار، مایجرز، و پیچلر-میلانوویچ (2007، ص 10)، به حکمرانی هوشمند به عنوان استفاده از کانالهای ارتباطی جدید برای شهروندان اشاره میکنند، به عنوان مثال، «حکومت الکترونیکی» یا « «دموکراسی الکترونیکی».
دومین عنصر تعیین کننده، همکاری و مشارکت خارجی است.
باتاگان (2011، ص 85)، به عنوان مثال تعریف زیر را ارائه می دهد: «حکومت هوشمند به معنای همکاری در میان ادارات و با جوامع ، کمک به ارتقای رشد اقتصادی و در مهمترین سطح انجام عملیات و خدمات واقعاً شهروند محور است.»
سومین عنصر تعیین کننده، هماهنگی داخلی است.
یک مثال واضح، مفهوم سازی ویلکه (2007، ص 10) از حکومت به عنوان «فعالیت هماهنگ کردن ارتباطات به منظور دستیابی به اهداف جمعی از طریق همکاری است.»
چهارمین عنصر تعیین کننده حکمرانی هوشمند، فرآیند تصمیم گیری است.
برای مثال، Barrio-nuevo، Berrone و Ricart (2012، ص 52)، تأکید می کنند که شهرهای هوشمند نیاز به توسعه سیستم های حکمرانی هوشمند دارند که همه عوامل کلیدی را در نظر بگیرند. یک فرآیند سه مرحلهای پیشنهاد شده است که با تشخیص وضعیت شروع میشود، سپس یک برنامه استراتژیک را توسعه میدهد و در نهایت اقدام میکند.
پنجمین عنصر تعریفکننده، مدیریت الکترونیک است.
اوندال (2003، ص 586) تأکید میکند که حکومت هوشمند به توانایی سازمانهای دولتی برای تعامل آنلاین با مردم در ارائه خدمات و در انجام وظایف از پیش تعیینشدهشان اشاره دارد.
ششمین و آخرین عنصر تعیین کننده، نتایج است.
به عنوان مثال، کاراگلیو، دل بو، و نیکمپ (2009، ص 48)، تاکید می کنند که هدف کلی حکمرانی هوشمند می تواند دستیابی به شمول اجتماعی ساکنان شهری در خدمات عمومی باشد.
اکثر مقالات ترکیبی از عناصر تعریف کننده مختلف را ارائه می دهند. یک نمای کلی تنوع در مفاهیم حکمرانی هوشمند را برجسته می کند و نشان می دهد که این تنوع را می توان به خوبی بر اساس این شش عنصر تعیین کننده ترسیم کرد. این شش عنصر تعیین کننده را می توان به سه گروه طبقه بندی کرد: (1) استفاده از یک فناوری (ICT هوشمند). (2) فرآیندهای سازمانی (همکاری و مشارکت هوشمند، مدیریت داخلی هوشمند، تصمیم گیری هوشمند، و مدیریت هوشمند) و (3) نتایج مطلوب (نتایج هوشمند).
نتایج مورد انتظار حکمرانی هوشمند
بعد دوم پاسخ هایی به این سوال ارائه می دهد: هدف حکمرانی هوشمند دستیابی به چه چیزی است؟ نتایج مورد نظر به عنوان چیزی که در نتیجه یا پیامد اجرای حکمرانی هوشمند در یک شهر هوشمند تولید می شود، مفهوم سازی می شود. ما ادبیات را برای نتایج مطلوب حکمرانی هوشمند تجزیه و تحلیل کردیم، و این تحلیل کیفی به ما اجازه میدهد تا نه نتیجه مورد نظر زیر را شناسایی کنیم:
اولا، برخی از نویسندگان تأثیر حکمرانی هوشمند را بر عملکرد اقتصادی شهرها برجسته میکنند.
کورتیت، نیکمپ و آریباس (2012، ص 232) و باتاگان (2011، ص 85)، به عنوان مثال، نشان میدهند که حکمرانی هوشمند به ارتقای عملکرد رشد اقتصادی شهرها به دلیل بهرهوری بهبود یافته مورد انتظار بخش عمومی کمک میکند. خدمات در شهرهای هوشمند.
دوما، برخی از نویسندگان خدمات شهروند محور را به عنوان یک جاه طلبی کلیدی حکمرانی هوشمند شناسایی کردند.
برای مثال، باتاگان (2011، ص 85)، نشان میدهد که حکمرانی هوشمند به معنای همکاری در میان بخشها و جوامع برای ایجاد خدمات واقعاً شهروند محور است. همچنین Giffinger و همکاران. (2007، ص 11) نظرات خود را در مورد سیستم های حکمرانی هوشمند بر روی خدمات برای شهروندان و عملکرد دولت متمرکز می کنند.
سوم، طرد اجتماعی تقریباً به طور کامل یک مشکل شهری است (Power, 1999, p. 1) و دولت های پیشرو را تحت پوشش قرار می دهد.
فشار برای توسعه سیاست هایی برای ارائه دسترسی برابر به مزایای افزایش استانداردهای زندگی (دیکین، 2012، ص 117). این سیاستها تحت عنوان «حکمرانی هوشمند» با هدف دستیابی به شمول اجتماعی ساکنان شهری در خدمات عمومی اتخاذ شدهاند (Caragliu و همکاران، 2009، ص 48).
چهارم، عملکرد اکولوژیکی یکی دیگر از نتایج مورد انتظار است.
برگرفته از حکمرانی هوشمند (کورتیت و همکاران، 2012، ص 232). در این رابطه، باتاگان (2011، ص 83) اشاره می کند که «سیستم هوشمند نشان دهنده یک پشتیبان واقعی برای توسعه شهری است که توسعه پایدار شهرهای ما را ایجاد می کند.»
پنجم، برخی از نویسندگان نشان میدهند که «حکومت الکترونیکی به توانایی سازمانهای دولتی برای تعامل آنلاین با مردم در ارائه خدمات و در انجام وظایف تعیینشده از پیش تعیین شده اشاره دارد»
(Odendaal, 2003, p. 586). در واقع، حکمرانی هوشمند اغلب به عنوان استفاده از کانالهای جدید برای «دموکراسی الکترونیک» نامیده میشود (گیفینگر و همکاران، 2007، ص 10؛ Giuffre`، MarcoSiniscalchia، و Tesorierea، 2012، ص 16).
ششم، برخی از نویسندگان نشان میدهند که برندسازی شهر یک نتیجه اصلی است .
که در حکمرانی هوشمند به دنبال آن است. در این رابطه، باتی و همکاران. (2012، ص 505) اشاره می کنند که مفهوم «حکمرانی هوشمند» تنها یک برچسب است که «هر زمان که شهر خود را هوشمند نشان می دهد، مرتبط با مدیریت دولتی یک شهر است.» گیفینگر و گوفرون نشان می دهند که «دولت های محلی» تنها با غفلت از هدف و اثربخشی آن برای برنامه ریزی استراتژیک، به دنبال کسب جایگاه بهتر در رتبه بندی شهرهاست.
هفتم، یک جاه طلبی کلیدی حکمرانی هوشمند، استفاده بهتر از منابع موجود است:
دولت کارآمد (باتی و همکاران، 2012، ص 482). سیستم های حکمرانی هوشمند به سازماندهی و ارائه خدمات به روشی بسیار کارآمدتر کمک می کنند (باتی و همکاران، 2012، ص 482). بنابراین، نویسندگان نشان میدهند که حکمرانی هوشمند تأثیرات مثبتی بر عملکرد دولت دارد (Giffingeret al., 2007, p. 11).
هشتم، حکمرانی هوشمند با هدف افزایش تعداد شهروندان با تحصیلات عالی در شهرها است.
شهرهای هوشمند قصد دارند به مراکز آموزش عالی تبدیل شوند (Winters, 2011, p. 255). در واقع، فرض بر این است که افرادی که برای ادامه تحصیلات عالی حرکت می کنند، نقش مهمی در رشد شهرهای هوشمند ایفا می کنند، و بنابراین حکمرانی هوشمند با هدف تقویت این فرآیند (Winters, 2011, p. 268)
نهم، یک نتیجه نهایی مورد انتظار، آمادگی برای مدیریت بلایا است.
سیستم های هوشمند باید در هر مکان و هر زمان خدمات ارائه دهند. در مدیریت بلایا، شهرها به واکنش سریع به شرایط اضطراری و همچنین مدیریت متوازن ریسک نیاز دارند (الکندری، النشیت و آلشکلی، 2012، ص 84).
به طور خلاصه، مرور کلی یک تغییر در نتایج را نشان می دهد. این نتایج را می توان به (1) پیامدهای درجه اول یا تغییرات در سازمان دولتی (دولت کارآمد و آمادگی برای مدیریت بلایا) طبقه بندی کرد. (2) نتایج یا تغییرات درجه دوم در موقعیت دولت در مقابل سایر بازیگران شهری (خدمات شهروند محور، تعامل با شهروندان، و نام تجاری قوی شهروندی). و (3) نتایج یا بهبودهای مرتبه سوم برای شهر (رشد اقتصادی، شمول اجتماعی، عملکرد زیست محیطی، و شهروندان با تحصیلات عالی).
راهبردهای اجرا برای تحقق حکمرانی هوشمند
بعد سوم به این سؤال پاسخ می دهد: چگونه یک شهر می تواند حکمرانی هوشمند را تحقق بخشد؟ با تحقق مفهومی جامع از حکمرانی هوشمند، استراتژیهای پیادهسازی مختلف را برای تحقق حکمرانی هوشمند شناسایی کردیم. بر اساس تحلیل ما از ادبیات، استراتژیهای اجرایی زیر را شناسایی کردیم:
قانونگذاری یک جنبه کلیدی برای شهرهای هوشمند است. در این راستا، «آنچه نه تنها برای شهرها، بلکه برای دولت و حکومت در هر سطح لازم است، چارچوبهای جدیدی است که دسترسی گسترده به اطلاعاتی را که شهروندی معاصر اکنون ممکن میسازد، در نظر میگیرد» (باتی و همکاران، 2012، ص 511). -512). در شهرهای هوشمند، فناوری اطلاعات و ارتباطات مرکزی خواهد بود، اما مسائل مربوط به مسئولیت، باز بودن، شفافیت، دسترسی به دادههای عمومی و مقرراتی که سازمانهای دولتی فراملی ممکن است در مورد اینکه چه چیزی، چگونه، کجا و چرا شهروندان قادر به تأثیرگذاری بر اداره شهر خود هستند، اعمال خواهند کرد. ” (Batty et al., 2012, p. 512).
سیاستهای ارتقای طرحها و پروژههای شهر هوشمند برای اجرای شهر هوشمند بسیار مهم است. برخی از نویسندگان بیان می کنند که حکمرانی هوشمند ارتقای ابتکارات شهر هوشمند است (نام، 2012، ص 193). دولت در شهرهای هوشمند باید سیاست های معطوف به تقویت سیستم های نوآوری را ترویج دهد، به ویژه بر دانشی که ممکن است، اساسی تر باشد (Yigitcanlar, Velibeyoglu, & Martinez-Fernandez, 2008, p. 17) و توسعه فرهنگی که باید به دقت توسط یک مقام حاکم (Leydesdorff & Deakin, 2011, p. 60).
نویسندگان مختلف بر استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای حکومت شهری تأکید دارند. طبق گفته باتی و همکاران (2012، ص 513)، اولین تغییر عمده در زمینه شهرهای هوشمند، توسعه زیرساخت های اطلاعاتی است که زیربنای شهر را از طریق محاسبات توزیع شده و شبکه های قابل دسترسی برای همه با دستگاه هایی که می توانند به چنین زیرساخت هایی دسترسی داشته باشند، است. این واقعیت که چنین زیرساختی در حال حاضر در دسترس است نیاز به هماهنگی دارد تا بتوان خدمات را به بهترین نحو ارائه کرد (باتی و همکاران، 2012، ص 513). تحت این چارچوب، دولت در Biblioteca Universitaria de Granada در 20 ژوئیه 2016 یک بررسی دوگانه علوم اجتماعی در کامپیوتر انجام می دهد. نقش در هدایت شهرهای هوشمند از یک سو، دولت های شهری باید پروژه های تحول خدمات شهری را انجام دهند (AMETIC، 2013، ص 85)، که باید در دستیابی به اهداف سیاستی معین (فرایند اجرا) و اهداف سازمانی (تصمیم گیری؛ والروونز، 2012، ص. . 125). برای دستیابی به این اهداف، سیستم های حکمرانی هوشمند باید امکان جمع آوری انواع داده ها و اطلاعات مربوط به مدیریت عمومی توسط شبکه های حسگر یا حسگر را فراهم کنند (براساس شوورمن و همکاران، 2012، ص 51). از سوی دیگر، دولتها نیز باید از توسعه فناوریها و مدلهای خدمات در شهر هوشمند حمایت کنند (AMETIC، 2013، ص 85).
تحقیقات قبلی نشان میدهد که حکمرانی هوشمند یک عملکرد هوشمند بسیار قویتر برای هماهنگ کردن بسیاری از مؤلفههای مختلف شهر هوشمند است. حکمرانی هوشمند مجموعه ای از اصول، عوامل و ظرفیت هایی است که شکلی از حکمرانی را تشکیل می دهند که قادر به مقابله با شرایط و مقتضیات جامعه دانش است (Willke, 2007, p. 165). در واقع، «ساختاری است که کارکردهای سنتی دولت و تجارت را گرد هم می آورد» (Battyet al., 2012, p. 497). در سیستمهای حکمرانی هوشمند، بقای دولت مکانیزمی برای کنش جمعی است، اما اغلب بهعنوان « بهعنوان یک دعوتکننده و توانمندساز بهجای اولین محرک مدنیسازی»، است (لیندرز، 2012، ص 451).
جنبه نهایی اجرا. حکومت مشارکتی است.
شهرهای هوشمند برای بهبود همکاری بین بخش ها و جوامع به سیستم های هوشمند نیاز دارند. «حکومت هوشمند، پذیرش گستردهای از یک مدل حکومتمحور جامعهمحور است که ارتباط بیشتر با فناوریهای جدید تسهیل میشود» (Tapscott & Agnew, 1999, p. 37). بنابراین، حکمرانی هوشمند، فعالیت هماهنگ کردن ارتباطات به منظور دستیابی به اهداف جمعی از طریق همکاری است (Willke, 2007, p. 10).
این بررسی اجمالی دو جنبه اصلی استراتژیهای پیادهسازی برای تحقق حکمرانی هوشمند را برجسته میکند: ایدهها و اقدامات.
یک چشم انداز یکپارچه از شهر ایده راهنما است و این به معنای اقدامات غیرقانونی، تکنولوژیکی، سیاستی و مشارکتی است. با توجه به نشریات نمونه ما، اجرای این امر مستلزم اقداماتی در حوزههای مختلف اما مرتبط با یکدیگر است که توسط دیدگاهی فراگیر درباره حکمرانی هوشمند هدایت میشوند.
یک مدل مقدماتی از حکمرانی هوشمند
اولین سؤالی که ما برای پاسخ به آن تصمیم گرفتیم این بود: حکمرانی هوشمند چگونه در ادبیات مفهومسازی میشود. ? بر اساس یک مطالعه اکتشافی از ادبیات، ما (1) عناصر تعریف، (2) نتایج مورد نظر، و (3) استراتژی های پیاده سازی را به عنوان سه بعد مفهوم حکمرانی هوشمند شناسایی کردیم. مقادیر این سه بعد برای مجموعه 15 نشریه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس بررسی متون سیستماتیک ما، مفهوم اولیه زیر را از حکمرانی هوشمند ایجاد کرده ایم :
این سه بعد برای نشان دادن تنوع در مفاهیم و کمک به ترسیم این تنوع به کار می روند.. تحلیل استقرایی ما منجر به شناسایی مقولهها در هر بعد شده است و این مقولهها حاوی مقادیر متفاوتی هستند. مشکل این سه بعد این است که مستقل نیستند:
نتایج یکی از عناصر تعیین کننده را تشکیل می دهند اما معمولا بعد دوم نیز هستند.
استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و همکاری هم به عنوان عناصر تعیین کننده و هم به عنوان راهبردهای اجرایی شناسایی می شوند.
مفهوم حکمرانی هوشمند: ادراکات دست اندرکاران
ادراک حکمرانی هوشمند
عناصر تعریف حکمرانی هوشمند. نشان می دهد که اکثر پاسخ دهندگان فکر می کنند که حکومت هوشمند مبتنی بر همکاری و مشارکت خارجی، فرآیندهای تصمیم گیری، و هماهنگی داخلی است
بنابراین، پاسخ دهندگان تأکید می کنند که حکمرانی هوشمند عمدتاً حاکم است. در مورد آنچه ما به عنوان فرآیندهای سازمانی برچسب گذاری کرده ایم. سه مورد از مقادیر مرتبط با این دسته بالاترین امتیاز را دارند و فقط مدیریت هوشمند امتیاز کمتری دریافت می کند. جالب است بدانید که نظرات در مورد مدیریت هوشمند با SD 0.8 بسیار متفاوت است. تاکید بر فرآیندهای سازمانی تاکید می کند که پاسخ دهندگان، حکمرانی هوشمند را به عنوان یک تغییر اجتماعی به جای تغییر تکنولوژیک می بینند.
تغییرات تکنولوژیکی ممکن است به اندازه تغییرات اجتماعی مهم نباشد، اما بسیاری از پاسخ دهندگان هنوز آن را عنصری حیاتی در شهرهای هوشمند می دانند.
این پاسخها تأکید بر همکاری و مشارکت خارجی را تأیید میکنند، اما برخی از یافتهها را بر اساس سؤال بسته نیز به چالش میکشند. اکنون مدیریت هوشمند در رتبه سوم قرار دارد و تصمیم گیری هوشمند و فرآیندهای هوشمند داخلی امتیاز کمتری دارند. نمرات ICT هوشمند در این فهرست رتبه دوم را کسب می کند و این نشان می دهد که پاسخ دهندگان ارتباط قابل توجهی با فناوری دارند. نتایج هوشمند نیز نمرات بالایی کسب می کند و این نشان می دهد که وقتی از آنها خواسته می شود تعاریف خود را ارائه دهند، نتایج در واقع اغلب ذکر می شود.
مهمترین یافته بر اساس این سوال باز این بود که نوآوری به عنوان یک عنصر تعریف کننده جدید شناسایی می شود. این عنصر بر اساس تجزیه و تحلیل ما از ادبیات شناسایی نشد. نوآوری اغلب در رابطه با شهرهای هوشمند ذکر می شود، اما به عنوان یک عنصر تعیین کننده حکمرانی هوشمند نیست.
نتایج مطلوب حکمرانی هوشمند
چندین نتیجه، رشد اقتصادی (1.7)، خدمات شهروند محور (1.7)، دولت کارآمدتر (1.6)، و تعامل با شهروندان (1.6)، امتیاز نسبتاً بالایی دارند. اینها ارزشهایی از پیامدهای مرتبه اول یا تغییرات به دولت (دولت کارآمدتر)، نتایج درجه دوم یا تغییرات در موقعیت دولت در مقابل سایر بازیگران شهری (خدمات شهروند محور و تعامل با شهروندان) هستند. نتایج یا بهبودهای مرتبه سوم در شهر (رشد اقتصادی). این امر بر این ایده تأکید می کند که حکمرانی هوشمند آرزوی تحقق نتایج را در این سه سطح دارد. می توان مشاهده کرد که نتایج مرتبه دوم – تغییر در موقعیت دولت در مقابل بازیگران دیگر شهری – دو پاسخ در این فهرست برتر دارند و به نظر می رسد مهمترین آنها در نظر گرفته شود.
آمادگی برای مدیریت بلایا کمترین امتیاز را دارد. این تعجب آور نیست زیرا این عنصر فقط در نشریات خاص ذکر شده است و به نظر می رسد یک موضوع خاص باشد. در شرایط خاص، به عنوان مثال، وقتی صحبت از زلزله در نیوزلند یا ژاپن می شود، این نتیجه ممکن است بسیار مهم باشد، اما در بیشتر شهرها، امتیاز بسیار پایین تری نسبت به اقتصاد، عملکرد زیست محیطی، و شمول اجتماعی دارد.
یکی دیگر از نتایجی که امتیازات نسبتاً پایینی کسب می کند، برند قوی شهر است . پاسخ دهندگان نتایج قابل توجهی مانند خدمات شهروند محور و رشد اقتصادی را بالاتر از این نتایج نمادین ارزیابی می کنند. در عین حال، ممکن است یک سوگیری مطلوبیت اجتماعی در اینجا وجود داشته باشد: پاسخدهندگان ممکن است برای برند شهری قویتر تلاش کنند، اما نشان میدهند که نتایج عینی مانند یک دولت متصل بهتر و پایداری بیشتر هدف آن است، زیرا این همان چیزی است که آنها فکر میکنند. دنیای خارج از آنها انتظار دارد.
آخرین عنصری که مایلیم در مورد آن بحث کنیم شهروندان تحصیل کرده است. این عنصر اغلب در ادبیات ذکر شده است (برای یک مرور کلی: Meijer & Rodrı’guez Bolı´var، 2013)، اما پاسخ دهندگان به آن اهمیت کمتری نسبت به سایر نتایج داده اند (1.25). این ممکن است نشان دهد که شهروندان هوشمند به عنوان یک گفتمان متفاوت – گفتمان کلاس خلاق (فلوریدا، 2002) – که جدا از گفتمان شهر هوشمند است.
استراتژی های اجرایی برای حکمرانی هوشمند
در پاسخ به سوالات ما در مورد استراتژی های پیاده سازی متوجه شدیم که اکثر استراتژی هایی که متمایز کرده بودیم امتیاز بسیار بالایی دارند. استراتژی هایی که ما امتیاز بسیار بالایی کسب کرده بودیم. بالاترین امتیاز اجرای استراتژی، حکومت مشارکتی (1.75) است، اما این استراتژی با چشم انداز (1.72)، سیاست ها (1.61) و استفاده از ICT (1.52) از نزدیک دنبال می شود. این امر این ایده را تایید می کند که شهرها نمی توانند یک استراتژی اجرایی را انتخاب کنند، اما برای موفقیت باید از همه این عناصر استفاده کنند.
تحقیقات تجربی نشان می دهد که این قانون یک استراتژی کلیدی برای ترویج توسعه شهرهای هوشمند نیست. در این راستا، به نظر واضح میرسد که شهرهای هوشمند چارچوبهایی هستند که ابتکارات هوشمند در آنها پیادهسازی میشوند، اما بر اساس قوانین قانونی لازم نیستند. با کمال تعجب، به نظر می رسد که توجه به سؤالات حقوقی مربوط به حریم خصوصی که نقشی در حکمرانی هوشمند دارند و در حال حاضر موضوع بحث عمومی هستند، کم است.
تأیید، الگوها، و افزودن اندک به مدل حکمرانی هوشمند
این بخش یافتههای یک نظرسنجی درباره معنای حکمرانی هوشمند در میان خبرگان این حوزه را ارائه میکند. بر اساس این یافتهها، اکنون میتوانیم به سؤال دوم تحقیق پاسخ دهیم: چگونه دست اندرکاران شهر هوشمند حکمرانی هوشمند را مفهومسازی میکنند؟
به طور کلی، مفهومسازیهای دست اندرکاران با مفهومسازیهای موجود در ادبیات همخوانی دارد. سه بعد – عناصر تعیین کننده، نتایج مورد نظر، و استراتژی های پیاده سازی – همگی به رسمیت شناخته شدند و نمرات نسبتاً بالایی دریافت کردند. این یافته کلی ارتباط مدل اولیه ای را که ما بر اساس ادبیات توسعه دادیم تایید می کند.
یافتههای تجربی نشان میدهد که ویژگیهای اصلی در حکمرانی هوشمند مشارکت و همکاری خارجی، فرآیندهای تصمیمگیری هوشمند و هماهنگی داخلی بوده است. فن آوری امتیاز کمتری گرفت، اما پس از آن در تعاریف باز ارائه شده توسط پاسخ دهندگان کمی برجسته تر بود. علاوه بر ادبیات، یک یافته مهم این بود که نوآوری به عنوان عنصری از مفهوم حکمرانی هوشمند شناسایی شد.
مرور کلی نتایج مطلوب، ایده نتایج مرتبه اول، دوم و سوم حکمرانی هوشمند را تایید کرد. بهعنوان نتایج مورد انتظار تولید شده توسط سیستمهای حکمرانی هوشمند، یافتههای ما نشان میدهد که اصلیترین آن یک مدیریت دولتی کارآمد است که نظر آنها را بر مدیریت شما متمرکز میکند، که به عنوان نیاز به خدمات کارآمدتر دولت و شهروند محور درک میشود. رشد اقتصادی شهر، یک دولت مشارکتکنندهتر و شهروندانی که به طور فزایندهای از نیاز به حفاظت از محیط زیست آگاه هستند.
در مورد استراتژیهای اجرایی که در سیستم حکمرانی هوشمند استفاده میشود، یافتههای ما نشان میدهد که پاسخدهندگان فکر میکنند که استراتژیکترین عناصر – سیاست، چشم انداز، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و همکاری برای اجرای موفقیت آمیز حکمرانی هوشمند مورد نیاز است. در مقابل، به نظر می رسد همکاری غیررسمی نیز توسط پاسخ دهندگان پذیرفته می شود زیرا چارچوب قانونی برای آنها مرتبط نیست.
مدلی از حکمرانی هوشمند
نتایج کاوش های نظری و تجربی ارائه و تحلیل شده است. بر اساس این نتایج، اکنون میتوانیم مدل مقدماتی حکمرانی هوشمند را مورد بازنگری قرار دهیم و به سؤال سوم پژوهشی پاسخ دهیم: چگونه میتوانیم از مفهومسازیهای موجود در ادبیات و در میان دست اندرکاران برای توسعه مدلی برای حکمرانی هوشمند استفاده کنیم؟ برای توسعه این مدل از حکمرانی هوشمند، ما نیاز به انجام دو کار داریم: (1) همپوشانی مشاهده شده در ابعاد را از مرور ادبیات حذف کنیم و (2) عناصر جدیدی را که در تحقیقات تجربی شناسایی کردهایم وارد کنیم.
برای حذف همپوشانی، ما میخواهیم نتایج هوشمند از عناصر تعیین کننده حکمرانی هوشمند. ارائه نتایج بهعنوان یک عنصر تعیینکننده، مشکلاتی را برای تحقیقات تجربی ایجاد میکند، زیرا متغیر وابسته (نتیجهها) را به عنوان جنبهای از متغیر مستقل (حکمرانی هوشمند) مفهومسازی میکند. این یک مشکل مکرر در ادبیات است: بیان نتایج مطلوب در تعریف یک مفهوم، آن را برای متخصصان جذاب می کند اما ارزش آن را برای تحقیقات تجربی کاهش می دهد. به همین دلیل، تعجب آور نیست که این عنصر در بررسی تجربی امتیاز نسبتاً پایینی کسب کرده است.
دومین همپوشانی در مدل نظری به این واقعیت مربوط میشود که استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و همکاری به عنوان عناصر کلیدی حکمرانی هوشمند و همچنین استراتژیهای اجرایی در نظر گرفته میشوند. این دوباره اغلب در مورد مفاهیم در علوم اجتماعی اتفاق می افتد: راهبردهای تحقق چیزی با پدیده واقعی اشتباه گرفته می شود. برای کاهش این همپوشانی، ما استفاده از فناوری را به عنوان عنصری از حکمرانی هوشمند و همکاری (در دسته فرآیندهای سازمانی) انتخاب کردیم. ما دسته «اقدام سازمانی» را به استراتژیهای اجرا اضافه کردیم تا بر ارتباط اقداماتی که برای تبدیل سازمان به سمت اشکال حکمرانی هوشمند لازم است تأکید کنیم.
تحقیقات تجربی بیشتر ارتباط ابعاد، مقولهها و ارزشها را در ادبیات تأیید میکند. بینش های جالبی را در مورد برجستگی برخی ارزش ها ارائه کرد. علاوه بر این، یک عنصر تعیین کننده اضافی از حکمرانی هوشمند شناسایی شد: نوآوری. این عنصر اغلب در ادبیات شهرهای هوشمند ذکر شده است، اما به عنوان عنصر تشکیل دهنده حکمرانی هوشمند در ادبیات برجسته نشده است. این واقعیت که به طور مکرر توسط متخصصان ذکر شد، ما را بر آن داشت تا این عنصر را به تعریف حکمرانی هوشمند اضافه کنیم. بر اساس کاوش های نظری و تجربی ما اکنون مدل زیر از حکمرانی هوشمند را توسعه داده ایم.
این مدل می تواند برای انواع تحقیقات زیر مورد استفاده قرار گیرد:
شناسایی پیکربندی های حکمرانی هوشمند. تعریف حکمرانی هوشمند به عنوان فرآیندهای سازمانی، استفاده از فناوری و نوآوری، مبنایی برای مطالعه تجربی اشکال مختلف حکمرانی هوشمند که در این سه دسته متفاوت است، فراهم میکند. پیکربندیها برای ترسیم تنوع رویکردهای حکمرانی هوشمند در شهرهای مختلف خدمت میکنند. این تنوع مبنایی برای درک نتایج و تأثیرات مختلف حکمرانی هوشمند را تشکیل میدهد.
تحلیل تأثیر حکمرانی هوشمند. تأثیرات پیکربندی های حکمرانی هوشمند را می توان با مطالعه نتایج نسل اول، دوم و سوم تحلیل کرد. پیکربندی های حکمرانی هوشمند توضیحاتی هستند که (تا حدی) تغییرات در کارایی دولت، آمادگی برای مدیریت بلایا، تعامل با شهروندان، سطح شهروند محوری خدمات، قدرت برند شهر، رشد اقتصادی، شمول اجتماعی، محیط زیست را توضیح می دهند. عملکرد فیزیکی، و سطح تحصیلات شهروندان.
توضیح تفاوت در پیکربندی. ایدههای مربوط به حکمرانی هوشمند و اقدامات (قانونگذاری، خطمشی و تحول سازمانی) میتواند توضیح دهد که چرا پیکربندیهای حکمرانی هوشمند به وجود میآیند. پیکربندیهای حکمرانی هوشمند توضیحی هستند و ایدهها و اقدامات به عنوان توضیحی برای تنوع در پیکربندیهای حکمرانی هوشمند پیشنهاد میشوند.
به طور خلاصه، حکمرانی هوشمند را میتوان هم بهعنوان توضیح و هم بهعنوان تبیین بررسی کرد. مدل حاصل، ابعاد مختلف (1) استراتژیها را برای اجرای حکمرانی هوشمند، ترتیب حکمرانی هوشمند، و نتایج حکمرانی هوشمند را برجسته میکند. این مدل مبنای تحقیق در رابطه (میان) بین استراتژی های اجرا، ترتیبات حکمرانی هوشمند و نتایج را تشکیل می دهد. این مدلها همچنین دارای ارزش پیشبینی هستند، زیرا بسیاری از ادبیات نشان میدهند که همه ابعاد باید بهاندازه کافی مورد بررسی قرار گیرند تا نه تنها نتایج مرتبه اول (تغییر در سازمانهای دولتی) بلکه اثرات مرتبه دوم (تغییر در روابط بین دولت و دولت) ایجاد شود. بازیگران خارجی)، و مهمتر از همه، نتایج مرتبه سوم (بهبود شهر). تحقیقات آینده همچنین باید چگونگی تأثیر حکمرانی هوشمند از عوامل زمینهای مانند فرهنگهای اداری، عوامل سیاسی یا جمعیتی، عوامل فنآوری و غیره را تحلیل کند.